پوریا منصوری – جام ورزش – فوتبال ایران در هفتههای اخیر درست همانند خیلی از حوزههای دیگر عجیبترین اتفاقات ممکن را شاهد بود و بهت و حیرت را میتوان در نگاه هواداران فوتبال به وضوح مشاهده کرد.
البته فعالین این رشته به خوبی میدانند که این دست از اتفاقات سالهاست در ورزش کشور در حال رخ دادن است و ضعف بزرگ ما در زیرساختهای ورزشی و ناتوانی در بخش فرهنگی از دلایل مهم ظهور پدیده شوم و تلخ بی اخلاقی در ورزش و به طور مشخص فوتبال است.
در فصل جاری که روزهای آخرش را سپری میکند اتفاقاتی ناخوشایندی در فوتبال کرمانشاه رخ داد که موجب شد موج شدیدی از انتقادها بر فوتبال استان شکل بگیرد.
بیشک اتفاقات رخ داده قطعا مورد تایید نبوده و نخواهد بود اما یک نکته بسیار حائز اهمیت است که آیا این گونه انتقادات و سردادن فریادهای عدالت با چه نیتی شکل گرفته است؟
در دو هفته گذشته در لیگهای پایه تهران، لیگپایه کشور، لیگ برتر، دسته دوم و سوم بزرگسالان و حوادثی رخ داده که به مراتب شرمآورتر از اتفاقات کرمانشاه بوده، اما شاهد هستیم که آنان که پیراهن میدریدند و شعار مرگ اخلاق را سر میداند در سکوت کامل به سر میبرند.
هیچ انسان و هیچ فوتبالی با حفظ شان یک داور مخالف نیست و نبوده، اما در فوتبالی که فساد گسترده، تبانی و حق کشی در آن راه یافته باشد، گاها فشار یکی از نتایج و احساس ضایع شدن حق ممکن است واکنشهایی را رقم زند که تاسف آور و خارج از حوزه اخلاق باشد، که به شدت محکوم است اما در سال گذشته آنگونه که برخیها حوادث کرمانشاه را بزرگترین فاجعه تاریخ بشریت! جلوه دادند و دست در دست رسانههای معاند نهاده و با انتشار فیلم و تصاویر کمر به نابودی باشگاههای دیار خود بستند، که در نوع خود قابل توجه است.
کدامیک از دوستان در حوادثی که برای تیمهای استان در ارومیه، نوشهر، خوزستان، بروجرد و …. رخ داد مدعی اخلاق شدند و در حمایت از هم استانیهایشان برخواستند؟
رفتارهای متناقض و یک و بام و دو هوای برخیها فقط این تصور را تداعی میکند که دغدغههایشان اخلاقمداری، سلامت ورزش و و فضای آن نیست بلکه مشکلات شخصی و اختلافات سلیقهای موجب میشود که یک اتفاق از نظر آنها فاجعه به نظر برسد یا از کنار آن عبور کنند.
آنهای که در یکی دو دهه اخیر در حوزه فوتبال فعالیت داشتهاند به خوبی میدانند که چه اتفاقات ناگواری و دور از اخلاقی برای بدست آوردن یک نتیجه در فوتبال این کشور رخ میدهد که در این مطلب مجالی برای پرداختن وسیع به آن و دلایلش نیست ،
اما باید پذیرفت که این موضوعات در ورزش این کشور نهادینه شده و آنان که غرق در ورزش هستند به خوبی میدانند که دست کم هر ماه شاهد یک حادثه این چنینی هستیم.
مگر در لیگ برتر والیبال، مگر در فینال لیگ برتر کشتی و غیره و غیره کتک کاری و چاقو کشی و … را شاهد نبودیم؟
اشاره بر این موضوعات به هیچ وجه دلالت بر تایید آن ندارد اما مگر رسانه و افراد صاحب نظر در استانهای تهران، خوزستان، مشهد، آذربایجانهای غربی و شرقی، مازندران آنچنان در بوق و کرنا کردند که ای وای استان ما اخلاق را زیر پا گذاشت؟
رفتاری که در کرمانشاه مشاهده شد موجب گشت تا فوتبال استان و در بحثی گستردهتر ورزش کرمانشاه صدمات زیادی را از این جریانات ببیند که عامل اصلی آن همان اخلاق مدارانی! هستند که بدنبال تسویهحسابهای شخصی بودند.
البته پُر واضح است فراگیر شدن یک رفتار غلط مجوزی بر انجام آن نیست و باشگاهها که پسوند فرهنگی را هم به دوش میکشند باید در انتخاب مربی، و اعضای باشگاه و اعطای اختیار به آنها دقت بیشتری را به خرج داده و رسالت پرورش شرافت و انسانیت را در کنار ورزش فراموش نکنند.
امیدواریم همیت یک دلی و نگاه به منفعت استان در تمامی حوزهها و به خصوص ورزش نهادینه شود و بپذیریم هیچگاه افتادن دیگری سبب رشد و ارتقای ما نمیشود.
در روزگاری که باشگاههای ورزشی و به طور مشخص فوتبال که مخاطبان زیادی را در بر میگیرد نقش اساسی در سالم سازی فرهنگی و اجتماعی جامعه دارند و باید علاوه بر ابعاد اقتصادی و جایگاه ورزشی،
حساسیت ویژهتری را نسبت به تاثیرگذاری خود به خرج دهند و در سوی دیگر جامعه ورزش دوشادوش یکدیگر هدف والاتری را از مقصودهای شخصی در پیش بگیرند تا برای ورزش کرمانشاه و فرزندان این خاک بستر رشد و تعالی در سطح کشور فراهم گردد.