آرین سلیمی قهرمان تکواندوی المپیک پاریس در نخستین رویداد معتبر جهانی پس از المپیک با شکست مقابل حریف خود در مرحله یک هشتم نهایی رقابت های جهانی چین از دور رقابت ها حذف شد ، در این گزارش کوتاه دلایل همین حذف غیرمنتظره آرین و دیگر قهرمانان المپیک ایران نظیر ناهید کیانی و مبینا نعمت زاده ما را بر آن داشت که منهای شرایط فنی تیم ملی تکواندو کشورمان ، با تکیه بر شرایط اجتماعی آرین سلیمی ، از دید دیگر و نگاه رسانه ای به این ناکامی های اخیر تکواندو ایران در رقابت های جهانی چین بپردازیم .
در دنیای امروز که تکنولوژی و شبکههای اجتماعی زندگی انسانها را در برگرفته، مرز میان موفقیت و سقوط برای قهرمانان بسیار باریک شده است. رسانههای اجتماعی در ظاهر فرصت بزرگی برای دیده شدن و ارتباط مستقیم ورزشکار با مردم هستند اما در عمل گاهی همان شمشیر دو لبهای میشوند که مسیر یک قهرمان را از اوج تا فراموشی کوتاه میکند
کارشناسان جهانی حوزه روانشناسی ورزشی معتقدند حضور افراطی در شبکههای اجتماعی میتواند تمرکز ورزشکار را از تمرین و مسابقه دور کند و باعث اضطراب، کاهش انگیزه و حتی احساس تنهایی شود. پژوهشی در انجمن روانشناسی کاربردی ورزش نشان داده است که بسیاری از قهرمانان ترجیح میدهند پیش از رقابتهای مهم از شبکههای اجتماعی فاصله بگیرند چون حجم بالای پیامها، قضاوتها و واکنشهای کاربران، فشار روانی زیادی به آنها وارد میکند
بعنوان مثال درمقاله «How social media is changing the game for athletes» آمده است:
«تحقیقات نشان میدهند که ورزشکاران گزارش میدهند حضور در شبکههای اجتماعی حواسشان را پرت کرده، موجب افزایش اضطراب عملکرد شده و برخی ترجیح دادهاند پیش از مسابقه از شبکهها فاصله بگیرند.»
در این گزارش کوتاه نمیخواهم بگویم که که شبکه های اجتماعی همیشه بعنوان مانع بر مسیر موفقیت قهرمانان حرفه ای عمل می کنند ، مدیریت صحیح این شبکه ها برای قهرمانان می تواند سکوی پرتابی باشد برای موفقیت در رقابت های بعدی ، مقالهای با عنوان «Social Media Matters: Navigating the Ups and Downs of Online Presence» توسط انجمن روانشناسی کاربردی در ورزش آمده است:
«شبکههای اجتماعی هم ابزار ارزشمند ارتباطی هستند و هم منبع بالقوه اختلال در فرآیند آمادهسازی ورزشکار؛ استفاده هوشمندانه نیازمند برنامهریزی، حد و مرز و بازخورد مستمر است.»
در ایران نیز بررسیهای انجام شده روی تیمهای ملی نشان داده که فعالیت زیاد در اینستاگرام با اضطراب اجتماعی و کاهش اعتماد به نفس ورزشکاران رابطه مستقیم دارد. اما این آگاهی هنوز در میان فدراسیونها و مدیران ورزشی نهادینه نشده است. آنچه در عمل میبینیم، بیشتر نگاه مصرفی به قهرمانان است تا حمایت حرفهای از آنان
مسیر قهرمانی آرین سلیمی نمونه روشن این ماجراست. جوانی از کرمانشاه که در سکوت تمرین کرد، از زمینهای ساده و کوهپایههای طاقبستان آغاز کرد، با پشتکار و استعداد کمنظیرش پلههای موفقیت را یکییکی طی کرد و سرانجام در المپیک پاریس مدال طلا گرفت. تا پیش از المپیک کمتر کسی او را میشناخت. صفحه اینستاگرامش دنبالکننده چندانی نداشت و زندگیاش فقط تمرین، تلاش و فروتنی بود. اما پس از قهرمانی همه چیز تغییر کرد. دنبالکنندگان او در مدت کوتاهی به صدها هزار نفر رسیدند و از همان لحظه تیغ تیز شبکههای اجتماعی وارد شد. وعدههای رنگارنگ مسئولان، دعوتهای بیپایان از سوی صداوسیما، مراسمهای بیهدف و فشارهای تبلیغاتی جای تمرین و آرامش را گرفت
همان مسئولانی که پیش از موفقیت هرگز سراغی از قهرمانان نمیگیرند، پس از مدال طلا برای عکس یادگاری و دیده شدن صف میکشند و همان رسانهای که باید صدای آرامشبخش ورزش باشد، ورزشکار را به کالایی برای جذب مخاطب تبدیل میکند. دعوتهای پیدرپی به برنامههای سطحی و تکراری، شوهای تلویزیونی بیمحتوا، حضور در مراسمهای نمایشی و حتی تبلیغات تجاری در مدت کوتاهی مسیر ذهنی و حرفهای آرین را تغییر داد. جوانی که باید در سکوت تمرین میکرد، ناگهان به چهرهای رسانهای و سلبریتی تبدیل شد. تمرکز از سالن تمرین به استودیوهای تلویزیونی و عکسهای آتلیهای کشیده شد و فشار روانی ناشی از این حجم توجه، کمکم اثر خود را گذاشت
آیا پس از شکست ها هم همین مسوولان و صداوسیما به سراغ ورزشکار می آیند و به او در بازیابی فکری و فنی او کمک می کنند ، تجربیات گذشته نشان می دهد که جواب قطعا خیر است .
نمونههای مشابه کم نیستند. هادی چوپان قهرمان پرورش اندام جهان نیز زمانی در سکوت مطلق تمرین میکرد و با قدرت از آسیا تا مستر المپیا صعود کرد، اما پس از معروفیت میلیونی در شبکههای اجتماعی و درگیر شدن در حواشی رسانهای دیگر هرگز نتوانست مسیر موفقیت قبلی خود را تکرار کند. مبینا نعمتزاده هم پس از نایبقهرمانی المپیک تکواندو و یک اظهارنظر ساده در فضای مجازی ناگهان به سوژه خبرها تبدیل شد. این فشارها و حواشی در نهایت او را از تمرکز خارج کرد تا جایی که در نخستین میدان جهانی بعد از المپیک خیلی زود حذف شد
حتی قهرمانان با سابقه و به نوعی پیشکسوت ورزشی هم بر این عقیده اند که نحوه مدیریت روحی برای قهرنانان المپیک در ایران مناسب نیست .
یوسف کرمی، قهرمان تکواندوی ایران، میگوید: «به نظرم کسانی که میخواهند در المپیک موفق باشند باید از لحاظ روحی هم آماده باشند … ما هیچ وقت از متخصصان استفاده نکردیم و آسیبش را هم دیدیم.»
این اظهارنظر بیانگر آن است که مسئولان و ورزشکاران در ایران هنوز آنگونه که باید، روی حمایت روانشناختی و ساختاری تمرکز ندارند.
همه این مثالها هشدار میدهند که شهرت زودگذر بدون ساختار حمایتی، میتواند قهرمانی را به حاشیه ببرد. در کشورهای پیشرفته بلافاصله پس از موفقیت یک ورزشکار، تیمی متشکل از روانشناس، جامعهشناس و مشاور رسانهای در کنار او قرار میگیرد تا مسیر ذهنی و حرفهایاش کنترل شود. اما در ایران نهتنها چنین سیستمی وجود ندارد بلکه بسیاری از قهرمانان پس از افتخارآفرینی درگیر وعدههای بیپایه، نمایشهای رسانهای و فشار افکار عمومی میشوند. آنها به جای اینکه در کمپهای تمرینی باشند، در برنامههای تلویزیونی حضور مییابند که هیچ ارتباطی با ورزش و ارزشهای قهرمانی ندارند
برای آرین سلیمی هم این روند به وضوح دیده شد. سیل دعوتها، مصاحبهها و سفرهای نمایشی باعث شد تمرکز او از مسیر اصلی منحرف شود. طبیعی است که در چنین شرایطی عملکردش در نخستین میدان جهانی پس از المپیک افت کند و حتی از دور مسابقات کنار برود. اما هنوز دیر نشده. آرین جوان است، بااستعداد است و میتواند دوباره قله را فتح کند اگر حضورش در شبکههای اجتماعی هدفمند شود، اگر زمانش را صرف تمرین و آنالیز حریفان کند، اگر وعدههای مسئولان را نادیده بگیرد و بهجای آن به مربی و تیم حرفهای خود تکیه کند
شبکههای اجتماعی میتوانند ابزار موفقیت باشند اگر در خدمت مسیر قهرمانی قرار گیرند نه در مقابل آن. همانطور که کارشناسان جهانی تاکید کردهاند حضور آگاهانه و محدود در فضای مجازی به همراه حمایت روانی و برنامهریزی منظم، میتواند از آسیبهای احتمالی جلوگیری کند. آرین اگر بتواند میان شهرت و تمرکز تعادل برقرار کند، نهتنها دوباره به قهرمان المپیک تبدیل میشود بلکه الگویی برای نسل بعدی تکواندو ایران خواهد بود
قهرمانان نیاز به حمایت واقعی دارند نه وعدههای پوچ و عکسهای یادگاری. آنها به سکوت تمرین، به آرامش ذهن و به صداقت مسئولان محتاجاند. شاید اگر صداوسیما و مدیران ورزشی کشور به جای مصرف قهرمانان برای پرکردن آنتن و فضای تبلیغاتی، برای آنان ساختار حمایتی ایجاد میکردند، امروز شاهد فرسایش و حاشیه در مسیر ستارگان جوانی چون آرین سلیمی نبودیم. هنوز فرصت هست تا این مسیر اصلاح شود و قهرمانان ایرانی یاد بگیرند که میان هیاهوی مجازی و تمرکز واقعی، مرز باریکی وجود دارد؛ مرزی که اگر از آن عبور کنند، قهرمانی جای خود را به فراموشی میدهد