برای اولین بادر قسمت وارمآپ( گرمکردن) مرحله اول مسابقات کارتهوان کشور در سالن شهید بهشتی مجموعه ورزشی آزادی کرمانشاه با او برخورد داشتم.
چهرهی سرد اما مصممش برای من قابل توجه بود چرا که شنیده بودم بدنبال دبل کردن در بدست آوردن مدال طلای مسابقات در ردههای سنی امید و بزرگسال است.
این اتفاق افتاد و جوان ۱۹ ساله موفق شد در وزن ۶۷_
کیلوگرم بخش کمیته در هر دو رده سنی مدال طلا را بدست آورد.
گفتوگوی کوتاه من با او پس از این مهم، ذهنیتی در من ایجاد کرده بود که کرمانشاه بازهم شاهد ظهور یک ستاره پر استعداد دیگر در عرصه ورزش است که شاید زندگی حرفهای برایش تعریف درستی نداشته و بازهم در آینده حسرتی دیگر بر دلمان بنشاند.
اما امروز بعد از حدود ۹ ماه او را پدیده کاراته کشور میدانم و در حالی در مقابل من نشستهاست که در کمتر از یک سال بیش از ده تورنومنت داخلی و بینالمللی را پشت سر گذاشته و حالا چشمانش از پختگی کامل خبر میدهد و آرزوهای بزرگ را در سر میپروراند.
# سلام خیلی خوشحالم که امروز روبروی من نشستی و قرار با هم صحبت کنیم. لطفا خودتو برای مخاطبین ما معرفی کن و بگو که قصه تو و کاراته از کجا و چطوری شروع شد.
– سلام عرض میکنم خدمت شما و مخاطبان عزیز بنده امیر رضا برزویی هستم متولد ۳۰ خرداد ۸۳ و در حال حاضر عضو تیم ملی امید و بزرگسال کاراته کشور،
من در سن پنج، شش سالگی تحت تاثیر فیلمهای اکشن بروسلی و جکیچان که اون موقع پخش میشد به ورزشهای رزمی علاقه پیدا کردم و یک باشگاه ورزشی در محل زندگی ما در شهرک حافظیه بود که اولین حضور من در کاراته از اونجا رقم خورد که البته من ابتدا در سبک کیوکشین و آزاد فعالیت داشتم تحت نظر آقای ساسان اکبری و بعدها ایشان با توجه به اینکه سبک آزاد ساماندهی خیلی مناسبی نداشت به پدرم پیشنهاد دادن که من رو به کاراته کنترلی ببرن که بتونم به صورت حرفهای تر به این رشته بپردازم.
برای خودت این تغییر سبک با توجه به اون سن و سال قابل پذیرش بود؟
– من کمربند قهوهای کیوکوشین رو بدست آورده بودم و حقیقتا سخت بود که دوباره بخوام از اول شروع کنم
اما خب سنسی اکبری با پدرم صحبت کرد که سبکهای کنترلی آینده بهتری داره و البته پدرم هم بیشتر علاقهمند بود که من در سبک کنترلی ورزش رو ادامه بدم.
بعد از این تصمیم من تحت نظر استاد منوچهر کریمی کمربند مشکی رو بدست آوردم و تا اینکه پدرم با یک برگه تبلیغاتی روبرو شد و من رو به به باشگاه برداران حیدری، آقا سامان و احسان که قهرمانان کاراته بودند و محبوبیت زیادی در جامعه کاراته داشتند بردن و بعد از یک سال هم برداران حیدری و سنسی حمیدرضا فرهادی آکادمی دال رو تاسیس کردند و من در این آکادمی روز به روز به دنیا حرفهای نزدیکتر شدم.
آکادمی دال برای تو میتونست جذاب باشه چرا که کلی قهرمان در اون مقطع اونجا تمرین میکردن
– آره خیلی فضای جذابی بود، من اون موقع با ۱۰ سال کوچکترین عضو باشگاه بودم اما دیدن قهرمانانی مثل برادران حیدری انگیزهای به من داد که پا به پای اونایی که خودشون رو برای پریمر لیگهای جهانی آماده میکردند، تمرین کنم و مثلا یادم میاد علی مسکینی و مهدی خدابخشی قهرمان کشور میشدند و منم دوست داشتم مثل اونا تمرینات سخت رو انجام بدم
و بالاخره توی سال ۲۰۱۸ اولین مسابقات کشوری رو شرکت کردی
– آره دقیقا یادمه مسابقات کشوری توی شهر سنندج بود سنسی حمید و سنسی احسان بهم گفتن بیا وسایلتو هم بیار چون سنم یک سال کم بود احتمال اینکه اجازه شرکت در مسابقه پیدا کنم وجود داشت و خوشبختانه تونستم بیام توو جدول ۵۲ کیلو گرم نوجوانان و با وجود تعداد زیاد شرکت کنندهها در وزن اول، موفق شدم به فینال برسم که اونجا هم یه سری اتفاقات افتاد و در نهایت به مدال نقره رسیدم و در مرحله بعدی انتخابی تیم ملی نوجوانان سرمربی وقت تیم ملی به دلیل اینکه سنم نرسیده بود اجازه شرکت در رقابتها رو بهم نداد و دوماه بعدش انتخابی تیم ملی رده نونهالان شرکت کردم که نفر اول شدم و دیگه مسیر ملی پوش شدنم در ردههای سنی شروع شد.
نکته جالبی که گفتی اینجا بود که در آکادمی دال با سن کمت با دیدن علی مسکینی و مهدی خدابخشی انگیزه میگرفتی و سال گذشته کنار این دوتا در تیم ملی بزرگسال حضور داشتی، چه حال هوایی داشتی؟
– دقیقا همینطور و واقعا یک حس بینظیر بود وقتی در کنار همباشگاهیها و الگوهای خودت در تیم ملی حضور داشتی و بودن این دو نفر اونم در حالی که من به عنوان کوچکترین عضو تیم ملی بودم، خیلی به من کمک کرد و باید همین جا ازشون تشکر کنم که کمکهای زیادی به من کردن
راستی چی شد که انتخابت کردن واسه تیم ملی بزرگسال؟
– واقعیتش استارت این قضیه از قهرمانی کشور ۱۴۰۱ در همدان بود که با ۱۸ سال سن، طلای امید کشور رو داشتم و در بزرگسال هم طلای کشوری رو بدست آوردم و بعدش در پی یک سری اتفاقات در بین سه نفر دعوت شده به اردو در وزن خودم نبودم و خط خوردم و بعدش در لیگ جهانی رده سنی امید کرواسی شرکت کردم که مدال نقره رو بدست آوردم و بعدش هم که در کارته وان کرمانشاه در هر دو رده امید و بزرگسال مدال طلا گرفتم و دیگه به اردوی تیم ملی بزرگسال هم راه پیدا کردم.
بعدش هم به اوپن مارسی رفتی و نقرهها شروع شد.-
– آره بعد از این به مسابقات اوپن مارسی در کشور فرانسه و لیگ جهانی سری A قبرس اعزام شدم که توو هر دوتا مدال نقره رو بدست آوردم و با توجه به تجربه و فشردگی مسابقات عملکرد قابل توجهی داشتم و در هر دو تورنومنت به فینال رسیدم.
کلا سال ۱۴۰۲ خیلی پر فشار بود برات و همش اردو و مسابقات مهم بود
– دقیقا همینطوره بعد از برگشت از قبرس انتخابی تیم ملی امید واسه مسابقات قزاقستان و سه روز بعدش مرحله آخر انتخابی تیم ملی بزرگسال برای جهانی بوداپست بود که اونجا هم نفر اول شدم، و در بوداپست بعد از بردن توو دو بازی اول در اتفاقی عجیب گفتن بازی اول باید تکرار بشه و در مسابقه مجدد شکست خوردم
تجربه اول جهانی توو رده بزرگسال بود درسته؟
– بله فوقالعاده جو سنگینی بود و تجربه کردن رقابتهای جهانی برای اولین بار اونم توو ۱۹ سالگی واقعا شرایط،خاصی برام داشت.
و اینبار مدال برنز در امیدهای آسیا
بله پنج روز بعد از بوداپست به قزاقستان رفتم برای زیر بیستویک سال امیدهای آسیا که اونجا هم تونستم مدال برنز رو بدست بیارم
آخرین مسابقه هم که انتخابی تیم ملی و قهرمانی کشور در همدان بود
– فدراسیون قانون جدیدی تصویب کرد که ملی پوشان سال قبل باید در انتخابی و قهرمانی کشور شرکت کنند که همین هفته پیش در همدان برگزار شد من اونجا هم در امید و بزرگسال موفق به کسب مقام طلا شدم
جالبه که توو ۴۸ ساعت ۱۲ تا کمیته زدی؟
– آره خداروشکر موفق شدم ۱۲، ۱۳ تا کمیته رو بدون باخت پشت سر بزارم و مدال طلای هر دو رده رو بدست بیارم.
رقیب اصلیت تووی تیم ملی بزرگسال کیه؟
– در وزن من الان آقای امیر مهدیزاده هستند که دو مدال طلا و برنز جهان رو دارند و رنکینگ ۳۰ جهان هستند
یکم از بحثهای تخصصی کاراته فاصله بگیریم و برسیم به زندگی شخصیت، الان سرباز هستی درسته؟
-بله الان من در حدود یک ماه به پایان دوره خدمت سربازیم باقی مونده و که در حال حاضر هم سرباز فرماندهی انتظامی استان مازندران، به شهرستان ساری هستم و جا داره یک تشکر خیلی خیلی ویژه داشته باشم از جناب سرهنگ ابوالقاسم پایدار و جناب سرگرد سعید اسماعیلی که نهایت لطف رو در حق بنده داشتن و به عنوان یک سرباز در سال گذشته بارها و بارها مجوز خروج از کشور رو برای من صادر شد و ممنونم این عزیزان هستم.
کلا سربازی خوش بهت گذشت دیگه؟
– (باخنده) آره خیلی ، ولی جدی سربازی خیلی برام خوشیمن بود و اتفاقات خوبی در زندگی من افتاد و سربازی خیرو برکت داشت و تونستم فیکس تیم ملی امید و بزرگسال بشم و کلا سال بسیار خوبی رو پشت سر گذاشتم.
شرایط مالی برای یک قهرمان با این همه فشار مسابقات چطوریه؟ اوضاع برای تو مناسبه؟
– از نظر مالی خداروشکر خانواده همیشه حامی من بوده و هستن، اما خب در شرایط امروز واقعا ورزش حرفهای جدای از سختیهای خودش از نظر مادی هم بسیار سخت شده و ورزشکار نیازمند شغل و اسپانسر هستش که در استان ما متاسفانه این امر خیلی خیلی کمرنگ بوده و معضل مشترک اکثر قهرمانان نبود شغل و اسپانسر هستش.
✓ ذوب آهن بیستون در دو اعزام به مسابقات خارج از کشور اسپانسری من را به عهده گرفت
تا حالا کلا اسپانسر نداشتی؟
– چرا سال ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ برای مسابقات امیدها در امارات و کرواسی، کارخانه ذوبآهن بیستون لطف کردند اسپانسری بنده رو به عهده گرفتند و حدود ۱۵۰ میلیون تومان هزینه شرکت در مسابقه رو متقبل شدند که جا داره تشکر ویژه داشته باشم از این مجموعه و شخص آقای مهندس شکری که حامی ورزشکاران استان هستند.
از طرف نهادهای دولتی حمایتی شده؟
– در اکثر استانها و بعضاً در کرمانشاه شاهد هستیم که نهادهایی مثل شهرداری قهرمانان رو به استخدام خودش در میاره ولی خب اولویتشون بیشتر با رشتههایی مثل فوتبال و کشتی و … هستش و امیدوارم که این نگاههای حمایتی به سمت کاراته هم روانه بشه
✓ حمایتهای دکتر نصراللهی مانع از مهاجرتم شد
به مهاجرت هم فکر کردی؟
– نه به هیچ وجه
منظورم مهاجرت از کرمانشاه هست نه کشور؟
– خب راستش رو بخواین یکی از فعالین اقتصادی پیشنهادی ارائه کرد که هم به استخدام کارخانه در بیام و اسپانسری من رو به عهده بگیرن اما شرطشون این بود که به اسم شهر و استان اونها در مسابقات شرکت کنم
و دلیل عدم پذیرش این پیشنهاد وسوسهانگیز چی بود؟
– ببینید دلایل مختلفی داشت اول اینکه دوری از خانواده برام سخت بود، دوم اینکه واقعا هیات کاراته استان کرمانشاه و شخص دکتر سعید نصراللهی همیشه حامی بنده بودن و هیچ وقت برای ما کم نزاشتن از طرف دیگه شرایط کم نظیر تمرینی اینجا با حضور سنسی فرهادی و علی مسکینی و مهدی خدابخشی اجازه نداد که رفتن از کرمانشاه رو انتخاب کنم.
✓ به برادرم گفتم سمت کاراته نیاد
به خانواده هم وابسته هستی؟
– بله ما یه خانواده چهار نفره هستیم که یک برادر کوچیکتر دارم و ندیدنشون و دوری از کرمانشاه همیشه اذیتم میکنه
به برادرت هم توصیه میکنی وارده این عرصه بشه؟
– نه اصلا گفتم سمت کارته نیاد(باخنده) و اون الان در رشته کُشتی مشغول به فعالیت هستش و امیدوارم اونجا موفق باشه
سقف اهداف و آرزوهات در کاراته؟
– هر ورزشکاری آرزوش کسب مدال المپیک هستش که امیدوارم اون روز برسه که کاراته هم به رشتههای المپیکی اضافه بشه و بتونم در بزرگترین گردهمایی ورزشی دنیا بدرخشم.
اما در کوتاه مدت الان هدفم اینه که جایگاه فیکس تیم ملی امید و بزرگسال رو در سال ۱۴۰۳ حفظ کنم و در مسابقات قهرمانی زیر ۲۱ سال آسیا در فیلیپین و قهرمانی زیر ۲۱ سال جهان در ونیز شرکت کنم و مدال طلا رو بدست بیارم و امسال مسابقات بزرگسال آسیا در هانگژو چین رو هم در پیش داریم و تمام تلاشم رو بکار میگیرم که اونجا هم بتونم در لیست تیم ملی باشم و بهترین نتیجه ممکن رو کسب کنم.
اول گفتوگو هم بهت گفتم که وقتی اولین بار دیدمت حقیقتا فکر نمیکردم تلاشت رو به اندازه استعدادت همراه کنی اما خوشبختانه نشان دادی که چقدر حرفهای هستی، اما حالا میخوام یه قول ازت بگیرم، تو در آستانه ۲۰ سالگی افتخارات زیادی داری، قول بده که در آینده و بعد از کلی مدال با ارزش دیگه تا آخرین روز ورزش حرفهایت همینطور با انگیزه باشی و از گرفتن مدال اشباع نشی تا من و همه هم شهری و هموطنان به امیررضا برزویی افتخار کنیم.
– انشالله تمام سعیام رو بکار میگیرم که هر روز بیشتر از دیروز تلاش کنم تا به هدفهای بزرگ برسم و همیشه خودم رو تشنه موفقیت و گرفتن مدال میدونم.
# چنتا کلمه و اسم میگم نظرت رو در یک جمله بگو
برادران حیدری(سامان و احسان)
– شروع دوره حرفهای کاراته
علی مسکینی و مهدی خدابخشی
– الگوها و رفقای درجه یک
امیر مهدیزاده
– رفاقت و رقابت
رسانههای ورزشی کرمانشاه
– ببنید من کلا اهل مصاحبه نیستم و حتی قبل از بوداپست من مصاحبه نکردم ولی خب رسانهها هم همیشه چه با حمایت چه انتقاد موجب پیشرفت میشن
✓ میدونستم تیک آبی اینستاگرام رو میگیرم
تیک آبی اینستاگرام
– (خنده) نظر خاصی ندارم یکی از دوستان لطف کردن و پیگیر شدن و تیک آبی رو گرفتن
مطمئنی نظر خاصی نداری؟
– (باخنده) آره میدونستم میگیرمش چون فک کنم یکی از ملاکهاشون سرچ در گوگل اینا بود و بقیه بچههای ملیپوش داشتن میدونستم منم میگیرمش
کاراته
– اولویت زندگی عشق
✓ حمید فرهادی برادر و رفیق مربی و همه چیز هست واسه من
و در نهایت حمید فرهادی
– خیلی سنگین شد ( خیلی فکر میکند)
سخته جوابش …
برادر، دوست مربی رفیق همه چی
سنسی حمید واقعا یک مربی درجه یک هستش که جدای بحث فنی در همه زمینهها کنارت هستش و واقعا خوشحالم که در کنار خودم به عنوان مربی و رفیق دارمش
خستهات نکنم مرسی که پذیرفتی با هم همکلام بشیم اگر صحبت خاصی هست میشنویم
– من از شما و رسانه خو جام ورزش و همکاران کار یادتون مه به شکل واقعی و تخصصی در تلاشهستید تا ورزش استان توسعه پیدا کنه ممنونم و جا داره در پایان از خانواده خودم مربیان دوستان و همه کسانی که تو این سالها کنارم بودن تشکر کنم و امیدوارم خدا به من عزت بده که بتونم جبران کنم زحمات همه رو و برای کشورم افتخار آفرین باشم.
گفتگو : پوریا منصوری
سردبیر: سید محمد موسوی
Average Rating