سید محمد موسوی – سردبیر جام ورزش – در سال‌های اخیر، شبکه‌هایی مانند GEM TV و سریال‌های ترکی به یکی از پرمخاطب‌ترین گزینه‌های سرگرمی در خانواده‌های ایرانی تبدیل شده‌اند. این برنامه‌ها که اغلب با تولیدات پرزرق‌وبرق و داستان‌هایی پر از هیجان عرضه می‌شوند، نه تنها سبک زندگی بسیاری از خانواده‌های ایرانی را تحت تأثیر قرار داده‌اند، بلکه به تدریج در حال تغییر ارزش‌ها و روابط میان اعضای خانواده هستند.

سریال‌های ترکی با روایت‌هایی از عشق‌های ممنوعه، خیانت، روابط پیچیده خانوادگی و نمایش تجمل‌گرایی افراطی، تلاش می‌کنند تصویر جذابی از زندگی غرب‌گرایانه ارائه دهند. این محتوا که اغلب در تضاد آشکار با فرهنگ و باورهای اصیل ایرانی قرار دارد، به‌طور نامحسوس بر سبک زندگی ایرانیان تأثیر گذاشته و الگوهای نامتعارفی را در میان مخاطبان ترویج داده است. خانواده‌ها، که زمانی پایگاه اصلی حفظ ارزش‌ها و فرهنگ بومی بودند، اکنون تحت تأثیر این سریال‌ها، با چالش‌های اخلاقی و اجتماعی متعددی مواجه شده‌اند.

از سوی دیگر، شبکه‌هایی همچون GEM TV که این سریال‌ها را با دوبله و کیفیت بالا در اختیار مخاطبان ایرانی قرار می‌دهند، به‌گونه‌ای عمل می‌کنند که گویی مأموریت تغییر فرهنگی جامعه را بر عهده گرفته‌اند. آنچه این وضعیت را پیچیده‌تر می‌کند، عدم وجود سانسور یا محدودیت در دسترسی به این شبکه‌هاست. در حالی که بسیاری از شبکه‌های خبری و تحلیلی فارسی‌زبان با سخت‌ترین محدودیت‌ها مواجه‌اند، این شبکه‌ها بدون هیچ مانعی در دسترس عموم قرار دارند.

این سریال‌ها نه تنها باعث تغییر نگرش‌ها و رفتارهای فردی شده‌اند، بلکه بنیان خانواده را نیز تحت تأثیر قرار داده‌اند. افزایش ناهنجاری‌های اجتماعی، تغییر ارزش‌های اخلاقی و رشد روابط ناسالم در میان جوانان، تنها بخشی از نتایج نفوذ این رسانه‌ها در جامعه است. این نفوذ فرهنگی، با تضعیف نقش خانواده به‌عنوان نهاد اصلی تربیتی، زمینه‌ساز شکل‌گیری نسلی شده است که به جای تعهد و مسئولیت‌پذیری، بیشتر به دنبال لذت‌های آنی و سبک زندگی غیرواقعی هستند.

در چنین شرایطی، رسانه‌های داخلی و نهادهای فرهنگی وظیفه سنگینی بر دوش دارند. تولید محتواهای جذاب و متناسب با نیازهای نسل امروز، که به جای تقلید از سبک‌های غربی، بر پایه هویت ایرانی-اسلامی بنا شده باشد، می‌تواند راهکاری مؤثر برای مقابله با این روند باشد. همچنین، خانواده‌ها با افزایش آگاهی و مدیریت هوشمندانه مصرف رسانه‌ای، نقش حیاتی در جلوگیری از تأثیرات مخرب این شبکه‌ها ایفا خواهند کرد.

اگرچه سریال‌های ترکی و شبکه‌های پخش‌کننده آن، ظاهر جذابی دارند، اما محتوای آن‌ها به مثابه تهاجمی نرم است که بدون مقاومت، فرهنگ و ارزش‌های جامعه ایرانی را هدف گرفته است. برای حفظ اصالت فرهنگی ایران، لازم است راهکارهای خلاقانه و مبتنی بر آگاهی عمومی اتخاذ شود. ایران، با تاریخی غنی و فرهنگی اصیل، شایسته رسانه‌هایی است که ارزش‌های آن را تقویت کنند، نه اینکه به ابزاری برای تخریب آن تبدیل شوند.

بودجه‌های کلان، برنامه‌های کم‌محتوا؛ چرا صداوسیما مخاطب ایرانی را از دست داده است؟

صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران سالانه بودجه‌های هنگفتی را از منابع عمومی کشور دریافت می‌کند. رقم این بودجه‌ها، که به هزاران میلیارد تومان می‌رسد، به‌اندازه‌ای بزرگ است که انتظار می‌رود خروجی آن به تولید برنامه‌هایی با کیفیت بالا، جذاب و درخور شأن فرهنگ غنی ایران منجر شود. اما واقعیت تلخ این است که این بودجه عظیم، نه تنها نتوانسته مخاطب ایرانی را جذب کند، بلکه با رویه‌ای معیوب و بی‌برنامه، سرمایه‌های ملی را در مسیر تولید برنامه‌های بی‌محتوا و غیرفنی هدر داده است.

یکی از مهم‌ترین مشکلات صداوسیما، فاصله گرفتن از اصالت فرهنگی ایرانی است. به‌جای ساخت سریال‌ها و برنامه‌هایی که تاریخ، هنر و زندگی ایرانی را با زبان هنری و حرفه‌ای روایت کنند، بسیاری از تولیدات این سازمان به بازنمایی فرهنگ های غیر ایرانی یا محتوایی سطحی و غیرمرتبط با مخاطب ایرانی اختصاص یافته‌اند. این رویکرد نه تنها هویت ملی را تضعیف می‌کند، بلکه ارتباط عاطفی میان مردم و رسانه ملی را نیز از بین برده است.

علاوه بر این، حضور مجری‌های غیرحرفه‌ای و گاه بی‌اخلاق، سطح برنامه‌های صداوسیما را به شدت پایین آورده است. بسیاری از این افراد، نه تنها فاقد مهارت‌های لازم برای اجرای برنامه‌های باکیفیت هستند، بلکه رفتارهای غیرحرفه‌ای آن‌ها، باعث ایجاد نارضایتی و حتی دلزدگی مخاطبان شده است. در مواردی، حواشی و جنجال‌های اخلاقی مرتبط با برخی مجریان و هنرمندان، به اعتبار صداوسیما آسیب جدی وارد کرده است.

از سوی دیگر، رویکرد صداوسیما در انتخاب موضوعات و سبک برنامه‌سازی، اغلب با نیازها و علایق مردم ایران همخوانی ندارد. برنامه‌هایی که در نهایت بی‌روح، بی‌کیفیت و فاقد جذابیت هستند، بیشتر به رفع تکلیف شباهت دارند تا تلاش برای تولید اثری ماندگار. این در حالی است که با نگاهی به شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی‌زبان یا پلتفرم‌های داخلی و خارجی، می‌توان دید که مخاطب ایرانی به دنبال محتوای خلاقانه، پرمغز و نزدیک به فرهنگ و زندگی خود است.

بودجه‌های میلیاردی که باید صرف تولید آثار هنری و فرهنگی ارزشمند شود، اکنون در مسیرهای اشتباه هزینه می‌شوند. صداوسیما به‌جای سرمایه‌گذاری در سریال‌هایی که زندگی مردم ایران را با روایت‌های جذاب و هنری نشان دهند، گاه درگیر پروژه‌هایی می‌شود که ارزش هنری ناچیزی دارند و حتی برای مخاطب ایرانی بیگانه به نظر می‌رسند. این در حالی است که ایران، با تاریخی کهن و فرهنگی غنی، سرشار از موضوعات و داستان‌هایی است که می‌توانند به بهترین شکل در قالب برنامه‌ها و سریال‌ها ارائه شوند.

نتیجه این رویکردها، کاهش شدید اعتماد و اقبال عمومی به صداوسیما بوده است. بسیاری از مخاطبان، به جای تماشای برنامه‌های این سازمان، به پلتفرم‌های آنلاین یا شبکه‌های خارجی روی آورده‌اند. در واقع، صداوسیما، با وجود تمام منابع مالی و زیرساختی که در اختیار دارد، در رقابت با رسانه‌های نوظهور و خلاق شکست خورده است.

برای اصلاح این وضعیت، ضروری است که صداوسیما به بازنگری جدی در سیاست‌ها و رویکردهای خود بپردازد. شفافیت در هزینه‌کرد بودجه، استفاده از نیروهای متخصص و اخلاق‌مدار، و تمرکز بر تولید برنامه‌هایی که بازتاب‌دهنده فرهنگ ایرانی باشد، می‌تواند گامی در جهت بازسازی اعتماد عمومی باشد. تنها در این صورت است که رسانه ملی، به معنای واقعی کلمه، می‌تواند ملی شود و دوباره جای خود را در میان مردم باز یابد.

نویسنده

  • سردبیر : سید محمد موسوی

    خبرنگار و روزنامه نگار ، ورزشی - اجتماعی - مسوول هفته نامه بیستون ورزشی و خبرگزاری ایلنا - عضو رسمی اتحادیه جهانی ورزشی نویسان - برترین خبرنگار ورزشی قاره آسیا در سال ۲۰۲۳ - عضو انجمن نویسندگان، خبرنگاران و عکاسان ورزشی ایران - مترجم متون مطبوعاتی -کارشناس زبان انگلیسی و کارشناسی ارشد علوم ارتباطات

    View all posts